معجزه حضرت زینب(س)

معجزه حضرت زینب(س)

 من تو حرفای این خانوم متوجه یه چیزی شدم .چون اخره حرفش ازم پرسید خود کشی گناهه؟؟؟؟؟

منم از خدا خواسته نکردم نامردی تا تونستم ترسوندمش،گفتم که از گناهان کبیره هستش ،تنها گناهی که شانسی واسه توبه نداری،فقط یک گناه نیست چون کسی که خود کشی میکنه اول از خدا نا امید میشه ،قدرت خدا رو نادیده میگیره ،بعد از دنیا خسته میشه.اونم کلی ترسی گفت پس من چیکار کنم .دیگه دارم میمیرم،دیگه تحمل ندارم.بهش گفتم من کمکت میکنم ،راهشم بلدم،100% بهت تضمین میدم.فقط اولش چندتا سوال می پرسم ،بعدشم هرکاری میگم باید انجام بدی.اونم قبول کرد.

ازش پرسیدم نماز میخونی؟ گفت نه

روزه میگیری؟ گفت ای ی ی نه

قران میخونی؟ گفت نه

چادر سرت میکنی؟گفت بدم میاد از چادر

گفتم من تو رو از این اوضاع نجات میدم به شرطی که نمازتو بخونی ،حجابتم کامل کنی .گفت قول میدم نماز بخونم ولی چادری نمیشم .منم اسرار نکردم .گفتم باشه .فقط باید چند تا کارو واسه شروع انجام بدی سوالم نکنی .گفت چیکار کنم: 1.میری وضو میگیری 2.چادر نماز گیر بیار با یه سجاده 3.قران کنارت باشه به همراه یه کتاب دعا.اونم رفت همه این کارارو کرد.

گفتم چادرو سرت کن 2 رکعت نماز به نیت توبه از تمام گناهان گذشتت کن ،هر گناهی کردی به خدا بگو ،بعده نماز تسبیحات حضرت زهرا رو بگو،بعد تو سجده امام حسین (ع)به حضرت زینب که فردا تولدش قسم بده که یکاری واسم بکن ابروم داره میره ،بهدش سوره یاسین والرحمن و آیت الکرسی رو بخون بعد با وضو بر بگیر بخواب ،نماز صبحم بیدار بشو نمازتو بخون مشکلت حل میشه.فقط باید گریه خالصانه کنی وایمان داشته باشی که مشکلت حل میشه...گفت باشه رفت.یه شماره هم بهش دادم که در جریان کاراش قرار بگیرم .گفتم فردا منتظر خبرت هستم.

صبح فردا 9/1/1391 دیدم یه اس ام اس واسم اومد که توش نوشته بود زود بیا چت.

منم با عجله رفتم سر سیستم پای چت ،ببینم تا چی شده ،به خدای اسمانو زمین باورتون نمیشه ،الله اکبر،الله اکبر،الله اکبر                                                                                   

قبل از سلام کردن بهم گفت :من پریود شدم.من حامله نیستم ،خدایا شکرت ،خدایا قربونت بشم.بهش گفتم مبارکه بهت که گفته بودم خدا بنده هاشو تنها نمیزاره ،ما هستیم که قدرتشو دسته کم میگیریم.اون خیلی بزرگه.ولی بازم تو دلم یه چیزی بهم میگفت ازش بپرس جواب ازمایشو بگیره.ازش پرسیدم.گفت نه دیگه بارداری منتفی شده دیگه نمیخواد.ولی گفتم برو جوابو بگیر شاید توش یه مصلحتی باشه که ما بی خبریم گفت باشه فردا میرم.امروز خیلی خوشحالم از تو هم ممنونم.گفتم قولت یادت نره نمازو باید بخونی .گفت باشه ولی ایشاا... بعده دوره ....خداحافظی کردو رفت.

چند روز گذشت ازش خبری نشد.منم دیگه بیخیال شدم ولی دیدم شب جمعه 11/1/91 اس ام اس داد بیا چت باهات یه کاره مهم دارم منم مریض بودم ،حالم بد بود گفتم حوصله ندارم باشه واسه بعد ،ولی خیلی اسرا ر کرد تا اینکه راضی شدم .بهم گفت میخوام بهت یه چیزی بهت بگم که خودم ازش سر در نمیارم گفتم بگو،گفت من دیروز رفتم ازمایشمو بگیرم ولی مسئول ازمایشگاه هر چی گشت پیدا نکرد میگفت ازمایشو دیروز اومدن بردن(9/1/91) ،گفتم قبض دسته منه برید تو دفتر ثبت ببینید کی اومده برده .ولی هر چی گشت دفتر ثبت پیدا نشد گفت برو فردا بیا با کسی که ازمایشتو تحویل داده بحرف منم (10/1/91)رفتم دوباره اونجا بهم گفتن این خانوم ازمایشو تحویل داده .ازش پرسیدم به کی دادین قبض که دسته منه،میگفت اونم قبض داشته اینا تو دفترم امضا زده ،راست میگفت امضا زده بود ،گفتم کسی که ازماشو برده چه شکلی بوده ،گفت :یه زنه جوان چادری ...اره درست بود من دیروز یه لحظه دیده بودمش ولی نشناختم کیه....

باورتون نمیشه من یه لحظه اشکام در اومد.چون فهمیدم اون خانم جوان کی بود....

به اونم گفتم من میدونم اون خانم کیه .گفت کیه؟

گفتم میگم به شرطی اینکه باید چادر سرت کنی .گفت:نه قول نمیدم با چادر راحت نیستم

من که میدونستم وقتی بشنوه اون خانم کی بوده خودش چادری میشه.بهش گفتم:

بسم الله الرحمن الرحیم

به بزرگی خداوند رحمان ورحیم اون خانم کسی نبود جز خانم حضرت زینب  که روزه تولدش بهت عیدی داده .خوب گوش کن:

تو باردار بودی ،چون علائمت درست بوده،ولی وقتی اون شب توبه میکنی و با گریه هایی که واسه عمه زینب کردی ،تو خواب جنینی که تو شکمت بوده در اورده میشه ،صبح که بیدار میشی عادت ماهانت شروع میشه،میره آزمایشگاه جواب آزمایشتو میگیره چون اون جواب مثبت بوده ،و وقتی تو میری اونجا جواب ازمایش نبوده،دفتر ثبت گم میشه تا فردا بیای وبری دوباره ازمایش بدی تا جواب ازمایش دوم منفی بشه...

باور کنید بعده شنیدن حرفام میگفت :یعنی خدا حرفای منم شنیده، من که نماز نمیخونم ،من که ادم نیستم،من کجا حضرت زینب کجا؟ ،من اصلا حضرت زینب و نمی شناسم کیه.....

گفتم من اگه جای تو بودم کنیز حضرت زینب میشدم.گفت باشه قول میدم از این حضرت زینب بیشتر بشناسم،نمازمو بخونم،روزمو بگیرم،قران بخونم،حجابمو هم درست کنم.خدا جون قربونت برم.............................

واین است نتیجه گریه های خالصانه برای ائمه اطهار مخصوصا عمه زینب(س)

خداوند حرف های شما را میشنود حتی اگر گناهکار باشید،فقط باید از او بخواهید....

بر آل عبا تو نور عيني زینب

تو پشت و پناه عالميني زینب

در فضل و شرافتت همين بس باشد

اينکه تو شريکة الحسيني زینب

 

نظر یادتون نره

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, | 23:2 | نویسنده : رحمت |